از ورای آسمان ندایی آمد که هر چه می خواهی بر زبان آور... دلم از دلهوره پر شد که چه چیزی بر زبان آورم... لحظه ها آنقدر به درازا کشید که فرصتم تمام شد... و من ماندم و حرفهای زیادی که بر سر زبانم مردند......
دوست خوبم سلام: نازنینا به تو مینازم و با ناز تو سرگردانم از خودم هیچ نمیدانم و دانم که تو را می دانم اهل دل صحبت رسوایی ما را ابداً گوش نداد تا ببیند که به یک نقطه در این دایره سرگردانم چکه چکه اگر از سقف دلم چکه کند تنهایی بی تو میمیرم و اما به سر قول خودم می مانم سبز باشی و پایدار ممنون از لطفت به پارتنون.
سلام آتنا جان عمریست که می بازم و یک برد ندارم اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم موفق باشی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
از ورای آسمان ندایی آمد که هر چه می خواهی بر زبان آور...
دلم از دلهوره پر شد که چه چیزی بر زبان آورم...
لحظه ها آنقدر به درازا کشید که فرصتم تمام شد...
و من ماندم و حرفهای زیادی که بر سر زبانم مردند......
راست میگیا ( نیشخند)
سلام. خوبی؟
تنهام. آدم تنها هم مهمون رو خیلی دوست داره. بیا پیشم .
خوشحالم میکنی.
موفق باشی.
دوست خوبم سلام:
نازنینا به تو مینازم و با ناز تو سرگردانم
از خودم هیچ نمیدانم و دانم که تو را می دانم اهل دل صحبت رسوایی ما را ابداً گوش نداد
تا ببیند که به یک نقطه در این دایره سرگردانم
چکه چکه اگر از سقف دلم چکه کند تنهایی
بی تو میمیرم و اما به سر قول خودم می مانم
سبز باشی و پایدار
ممنون از لطفت به پارتنون.
سلام آتنا جان
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
موفق باشی