خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

امید...

ر تن خورشید می پیچد به ناز
چادر نیلوفری رنگ غروب
تک درختی خشک در پهنای دشت
تشنه می ماند در این تنگ غروب
از کبود آسمان های روشنی
می گریزد جانب آفاق دور
در افق بر لاله سرخ شفق
می چکد از ابرها باران نور
می گشاید دود شب آغوش خویش
زندگی را تنگ می گیرد به بر
باد وحشی می دود در کوچه ها
تیرگی سر می کشد از بام و در
شهر می خوابد به لالای سکوت
اختران نجواکنان بر بام شب
نرم نرمک باده مهتاب را
ماه می ریزد درون جام شب
نیمه شب ابری به پهنای سپهر
می رسد از راه و می تازد به ماه
جغد می خندد به روی کاج پیر
شاعری می ماند و شامی سیاه
در دل تاریک این شبهای سرد
ای امید ناامیدهای من
برق چشمان تو همچون آفتاب
می درخشد بر رخ فردای من


ممنون از امیر به خاطر این شعری که واسم فرستاده

فراموشی

                               حکایت عجیبی ست  

        فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمیکنند

روزهای خاکستری

این روزها که دلتنگم 

دستانت را کم دارم  

این روزها که فاصله ی ما 

تنها غرور من است 

این روزها که بیخبرم از تو 

روزهایم خاکستری ست 

نازنین دوری بس نیست؟؟؟

از چه بنویسم ...

از چه بنویسم وقتی تو نیستی

وقتی صدایت دیگر در گوشم نمی پیچد

و نگاهت با نگاهم تلاقی نمیکند

از چه بنویسم

از دل بهانه گیرم

یا آسمان ابری دیدگانم

چگونه بگویم دوستت دارم تا دوستم بداری

تا کنارم بمانی

چگونه تو را طلب کنم

از که باید تو را بخواهم

خدایا بازی روزگارت را نمی فهمم

اما هر چه هست بی رحمانه است

من و بازی

سلام

من هم از طرف دوست خوبم دیوار به این بازی دعوت شدم

 بازی جالبیه شاید بهتره گاهی خودمونو با خودمون مرور کنیم .....

1-خودت را معرفی کن:

هستی , ۲۲سالمه یه چند ماه دیگه ۲۳ سالم میشه. خونگرم و شیطون البته تو جمع دوستای خودم . خیلی  دوستام واسم مهم هستن تا اونجایی که بتونم واسشون مرام میذارم . کسانی که با من زیاد آشنا نباشن فک میکنن خیلی مغرور هستم البته مغرور هستم ولی دیگه خشک نیستم. زود ارتباط برقرار میکنم زودم قضاوت میکنم و تو عصبانیت هم یه تصمیماتی میگیرم که حتما اشتباهن . از آدم دروغگو و دورو متنفرم و آدمایی که فک میکنن خیلی زرنگن. از مچگیری بدم میاد معمولا به رو خودم نمیارم همین باعث میشه طرف مقابل فک کنه من حالیم نیست!!! همیشه به آدما فرصت  میدم اما اگه استفاده نکنن یه دفعه میزنم زیر همه چی و بیخیال دوستی و مرام میشم. عاشق تنهایی و شب هستم دوس دارم شب تا صبح بیدار باشم و کتاب بخونم. قدم زدن  و زیر باروون راه رفتن و خیس شدن  رو دوس دارم. از مسافرت و گردش با دوستام لذت میبرم.

2-فصل و ماه و روزی که دوستش داری:

من عاشق پاییز و برگریزونم طبیعت هزار, رنگ و خش خش برگا زیر پای رهگذرا همینطور زمستون و سفیدی برف. ماه هم تمام این ۶ماه رو دوس دارم. روز هم نمیدونم قبلا جمعه ها با تمام روزا واسم متفاوت بود اما خیلی وقته که تمام روزا یه جورن واسم.

3-رنگ مورده علاقه:

از رنگ سفید و آبی آسمونی و صورتی کمرنگ و یاسی خوشم میاد

4-موسیقی مورده علاقه:

ملودی های آروم و ترانه های غمگین و آروم و ترجیح میدم آهنگ های خارجی اگه اروم باشن گوش میدم. خواننده هم یه زمانی شادمهر اما الان دیگه نه رضا صادقی , حمید عسگری , قمیشی بعضی از آهنگ های محمد اصفهانی و احسان خواجه امیری  جز علاقه مندی های منن. البته آهنگ ای ایران محمد نوری رو خیلی دوس دارم و آهنگ  وطن از عصار

5-بد ترین ضد حالی که خوردم:

نمیدونم یه چندتایی ضد حال ناجور خوردم که همشون خفن بد بودن اما خب یه ضد حال اساسی هم به یه نفر که ادعای زرنگی میکرد زدم تا بفهمه دست بالای دست بسیاره

6-بزرگترین قولی که دادم:

بزرگترین قول رو به خودم دادم و با لطف خدا دارم بهش عمل میکنم

7-بهترین خاطره زندگیت:

همیشه به اندازه ی خاطرات بد خاطرات خوب داریم که گاهی زود فراموشش میکنیم. خب خاطرات خوبم زیادن دوران دانشجوییم و دوران دبیرستانم که البته به موازاتش خاطراتت بدم هم در همین دوران بود.

8-بدترن خاطره زندگیت:

گفتم که خاطرات بد هم زیاد دارم اما بدترینش... دوس ندارم دوباره یادم بیاد

9-شخصی که بخواهی ملاقاتش کنی:

نمیدونم چرا اما حضرت علی (ع) واسم خیلی مقدسه شاید به خاطر اینکه:

از روز ازل حب علی در دل ما شد    دل واله و شیدای علی شیر خدا شد...

10-برای کی دعا می کنی:

واسه یه چند نفری که آزارم دادن از خدا می خوام که راه رو بهشون نشون بده. همه ی دوستام و خانوادم  تمام گرفتارا و هرکسی که نیازمنده چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ مادی و خودم.

 11:به کی نفرین می کنی:

نمیدونم بعضی ها رو باید نفرین میکردم اما حالا از نفرین خوشم نمیاد چون میدونم خدایی هست که ناظره و عادل

 12-وضعیت در 10 ساله آینده:

تلاش میکنم در بهترین جای ممکن باشم از همه لحاظ

13-حرف دل:

باید به دل گفت تو خلوت و تنهایی خودم.

منم از همه ی کسایی که میان و این پست و میخونن دعوت میکنم که بازی رو اگه دوس دارن ادامه بدن....

یه مدت نمیتونم آپ کنم پس تا زمانی که دوباره برگردم

شاد باشین وبی نیاز

در پناه یگانه یاورهمیشگی

آرزومند آروزهاتون

هستی

 

وقتی که من عاشق شدم ...

وقتی که من عاشق شدم

شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و

عالم به آدم سجده کرد

 

باور نکن تنهاییت را ...

باور نکن تنهاییت را

من در تو پنهانم تو در من

از من به من نزدیکتر تو

از تو به تو نزدیکتر من

باور نکن تنهاییت را

تا یک دل و یک درد داری

تا در عبور از کوچه ی عشق

بر دوش هم سر می گذاریم

نذار باور کنم.....

نذار باور کنم تنهای تنهام

نمی خوام با کسی غیر از تو باشم

می خوام از خوابی که لحظه ش یه ساله

برای دیدن روی تو پاشم

اگه تو باشی و دنیا نباشه

میشه با تو همه ی دنیا رو حس کرد

همه دنیا  بیان و تو نباشی

دلم دق میکنه با این همه درد

 تموم زندگی رو زیر و رو کن

که بی تو دلخوشی هامم گناهه

خودت باشه و من و دیوونگی ها

فقط با تو دل من رو به راهه

بذار باور کنم دین و چه با عشق

حقیقت میشه تو افسانه باشه

میشه افسانه ها رو زندگی کرد

 اگه حق با من دیوانه باشه...

اگه حق با من دیوانه باشه...

یا مهدی ادرکنی...

قطعه ای از پر پرواز کم است

یازده یار شمردیم یکی یار کم است

اینهمه آب که جاریست نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است 

ای گل نرگس ما همه منتظریم...

سهراب و زندگی....

                          شاید آن روز که سهراب نوشت :

                          تا شقایق هست زندگی باید کرد

                       خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینجور نوشت

                   هر گلی هم باشی

                                         چه شقایق

                                                       چه گل پیچک و یاس

                              زندگی اجبارست.....

هستم و لی کاش نبودم....

خسته تر از همیشه....

دلتنگ و سردرگم....

بیزار از همه کس حتی خودم...

نمی.........دونم...........

همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط

بد و خوبش با شما ما که رسیدیم ته خط.......

دل ما....

کسی جرمی نکرده

                     گر این روزها به ما

                                           عشقی نمی ورزد

بهایی داشت این دل

                         پیشترها

                                     که این روزها نمی ارزه

به دنبال چه میگردم؟

زمان بارش باران

دلم از غربت خورشید میگیرد

و روز آفتابی

 دلم بیتاب ابری تلخ وباران زاست

 خدایا من به دنبال چه میگردم؟

درد...

درد را از هر سو که نوشتیم درد بود...

هیچ ننویس...

برای تو از تو نوشتم

تا بدانی هیچکس به اندازه تو در وجودم جاری نیست !

و تو.... اگر خواستی برای من ..................

هیچ ننویس تا دلم خوش باشد که شاید هنوز میخواهی مرا!!