خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

نیاز

از هم گریختیم

ان نازنین پیالهء دلخواه را دریغ بر خاک ریختیم

جان من و تو تشنه ی پیوند مهر بود

دردا که جان تشنه ی خود را گداختیم

بس دردناک بود جدایی میان ما 

از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم

دیدار ما که ان همه شوق وامید داشت

اینک ببین که سراسر ملال گشت

زان عشق نازنین که میان من وتو بود

همچون جوانیمان پایمال گشت

با انهمه نیاز که من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه ی من ناگزیر بود

من بارهابه سوی تو باز امدم

افسوس که هر بار دیر بود

اینک من و تو ایم دو تنهای بی نصیب

هریک جدا گرفته ره سرنوشت خویش
 
سرگشته در کشاکش طوفان روزگار

گم کرده چون ادم و حوا بهشت خویش






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد