خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

خلوتی عاشقانه

دوستت دارم

 

آنکس که می گفت دوستم دارد

عاشقی نبود که به شوق من امده باشد

رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت

صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من....

گمان می کردم میگوید:

دوستت دارم

سکوت لحظه ها

و من به حرمت نگاه تو سکوت میکنم

و در سکوت لحظه های خود زنده میشوم

به یاد تو و نور و عشق سجده میکنم

 یادت باشد زنجیری بر دستانت هست هنوز.......

و تو از آن رها نخواهی شد

چون کلید آن در دستان عشق هست

و تو ای عزیزترین ستاره کاش میدانستی............

 چقدر دوستت دارم!