شاید آن روز که سهراب نوشت :
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجور نوشت
هر گلی هم باشی
چه شقایق
چه گل پیچک و یاس
زندگی اجبارست.....
خسته تر از همیشه....
دلتنگ و سردرگم....
بیزار از همه کس حتی خودم...
نمی.........دونم...........
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش با شما ما که رسیدیم ته خط.......
کسی جرمی نکرده
گر این روزها به ما
عشقی نمی ورزد
بهایی داشت این دل
پیشترها
که این روزها نمی ارزه
زمان بارش باران
دلم از غربت خورشید میگیرد
و روز آفتابی
دلم بیتاب ابری تلخ وباران زاست
خدایا من به دنبال چه میگردم؟
برای تو از تو نوشتم
تا بدانی هیچکس به اندازه تو در وجودم جاری نیست !
و تو.... اگر خواستی برای من ..................
هیچ ننویس تا دلم خوش باشد که شاید هنوز میخواهی مرا!!
عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری
دل به هرکس دادم او زد به قلبم خنجری
من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم
شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام
دلم گرفته آسمون ,هم از زمین هم از زمون
از همه ی آدمکا , از دلای نامهربون
دلم گرفته آسمون , نگاه بکن به زندگیم
مث شب سیا شده , پس کو خدای مهربون؟؟؟
اشکام تمومی نداره , غصه و غم مال منه
کاشکی یکی بهم میگفت: این معنی زنده بودنه؟؟؟